Sunday, May 20, 2007

اعدام یا تبرئه

اینو دیدید؟ متهم محکوم به اعدام میشه بعد رای نقض میشه. دوباره دادگاه محکوم به اعدامش می‌کنه و بازهم حکم نقض میشه. دفعه سوم دادگاه ایشون رو تبرئه میکنه و بازهم حکم نقض میشه. نهایتا حکم چهارم که اعدام است، اجرا میشه. من تخصصی توی رشته حقوق ندارم ولی یه چیزی توی این پرونده برام خیلی عجیبه. چطور میشه که محکومیت یک متهم بین اعدام و تبرئه (که تا اونجایی که من می‌دونم، کران‌های بالا و پایین محکومیت هستند) متغیر باشه؟

دو آهنگ دیگه از Cher

من دو تا دیگه از آهنگ‌های Cher رو خیلی دوست دارم. یکیش Dov'e L'Amore است که خاطرات روزهایی که تلاش می‌کردم تا یک زندگی مستقل به دور از خانواده‌ام رو شروع کنم بیادم میاره:

Cher - Dov'è L'Amore



و این یکی:
Cher - Bang Bang

Saturday, May 19, 2007

Cher - Dark Lady

یکی از شاهکارهای Cher که من باهاش خیلی حال می‌کنم.

Cher - Dark Lady

Saturday, May 5, 2007

مسئولیت پدر و مادر

چند وقت پیش فیلمی را می‌دیدم با نام Veronica Guerin که بر اساس یک سرگذشت واقعی بود. این فیلم سرگذشت یک ژورنالیست زن را نشان می‌داد که در مورد یک باند توزیع مواد مخدر تحقیق می‌کرد و مطالب افشاگرانه در مورد آن می‌نوشت. رئیس باند با تهدیدهای مختلفی سعی می‌کرد این ژورنالیست را از ادامه تحقیق و چاپ مطالب منصرف کند. تهدیدهایی مثل شلیک به پنجره اتاقش، زخمی کردن پایش، کتک زدنش، تهدید به ربودن تنها فرزندش و ... ولی ورنیکا بدون توجه به همه این تهدیدها کار خودش را انجام می‌داد. حتی هر موقع همسرش سعی می‌کرد او را منصرف کند با اعتماد بنفس بسیار بالایی این خواسته را رد می‌کرد و به نحوی همسرش را متقاعد می‌کرد که باید این‌ کار را ادامه بدهد. در نهایت هم با فاش کردن اسم رئیس باند (که فردی با نفوذ بود)، عوامل او ورنیکا را کشتند. اما تلاش‌های ورنیکا تاثیر عمیقی در جامعه داشت و باعث شد تا اون باند بزرگ متلاشی بشه و قوانین سفت و سخت‌تری در مبارزه با باندهای توزیع مواد مخدر وضع بشه.
کاری که ورونیکا کرد کار بسیار با ارزش و بزرگی بود که هر کسی قادر به انجام آن نیست. ورونیکا در شرایطی که کسی از تلاش‌های او حمایت نمی‌کرد و پلیس هم به این مساله بی‌توجه بود، با قربانی کردن خودش کاری کرد که هزاران نفر از مردم هموطنش را از گرفتار شدن در دام تبهکاران نجات داد و این کار یک فداکاری بی‌نظیر بود.
از طرفی، این فداکاری بزرگ دارای ایرادی هم بود که به نظر من اهمیت زیادی داره. ورونیکا یک مادر بود و بنابراین مسئولیت سنگینی در قبال فرزندش داشت. او با فدا کردن خودش، فرزندش رو از داشتن مادر محروم کرد (صحنه‌ای که در آن اشک‌های پسر ۴ ساله بر سر قبر مادر از چشاش جاری شده‌بود هنوز جلوی چشممه). شاید بگین که ورونیکا نمی‌خواست که این اتفاق بیافته. در جواب باید بگم که مطمئنا اینطوری بوده ولی او می‌تونست به نحو دیگه‌ای این کار رو انجام بده که خطرش کمتر باشه ولو خیلی بیشتر طول می‌کشید تا به نتیجه برسه.
به هر حال می‌خواستم بگم که من معتقدم مسئولیتی که والدین در مورد فرزندانشون دارن بسیار سنگینه و نمی‌شه به هیچ دلیلی آنرا نادیده گرفت حتی اگر اون دلیل نجات جان هزاران نفر دیگه باشه.